ترجمه مقاله

قشر

لغت‌نامه دهخدا

قشر. [ ق ُ ش ُ ] (اِخ ) ابن تمیم بن عودمناة. یکی از فرزندان وی عبداﷲبن زیادبن عمروبن زمزمه است که او را مجذربن ذیاد گویند. وی در وقعه ٔ بدر حضور داشت و از صحابیان است . (لباب الانساب ).
ترجمه مقاله