ترجمه مقاله

قشعة

لغت‌نامه دهخدا

قشعة. [ ق ِ ع َ ] (ع اِ) آب بینی انداخته شده . (منتهی الارب ). نخامة. (اقرب الموارد). رجوع به قُشاعة شود. || پاره ای ابر که پس از گشادن ماند. (منتهی الارب ). قطعه ای از ابر که پس از پراکندن ابرها ماند. (اقرب الموارد). || پاره ای ازچرم خشک . ج ، قِشَع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله