ترجمه مقاله

قشم

لغت‌نامه دهخدا

قشم . [ ق ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش و جزیره ٔ قشم از شهرستان بندرعباس که در 24000 گزی جنوب بندرعباس در انتهای خاوری جزیره واقع شده است . قصبه ٔ قشم از قراء بسیار قدیمی و در گذشته پرجمعیت وآباد بوده مرکز بحرپیمایان ایرانی محسوب می شده و جمع کثیری ملاح ، کشتی ساز، صیاد و بازرگان در آن ساکن بودند. در سال 1302 هَ . ق . زلزله ٔ شدیدی قصبه را به کلی ویران نمود و هنوز خرابه های آن باقی است . سکنه ٔ فعلی قریب به چهارهزار تن است . شغل ساکنین کسب صیادی وملاحی است . آب آن از چاه و برکه تأمین میشود و دو دبستان دارد. درمانگاهی اخیراً احداث شده . از ادارات دولتی ، بخشداری ، آمار، گمرک ، پاسگاه ژاندارمری و گارد مسلح گمرکی است . زبان مادری ساکنین فارسی است و به عربی آشنا هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
ترجمه مقاله