قشون
لغتنامه دهخدا
قشون . [ ق ُ ] (ترکی ، اِ) لشکر. گروهی از فوج . (آنندراج ). درحقیقت این کلمه بدون واو است و واو را برای اظهار ضمه در ترکی نویسند و فارسیان اکثر قشون را به واو معروف خوانند. (آنندراج ) (بهار عجم ).
- امثال :
مثل قشون بی سردار .
مثل قشون شکسته .
- امثال :
مثل قشون بی سردار .
مثل قشون شکسته .