ترجمه مقاله

قصارت

لغت‌نامه دهخدا

قصارت . [ ق َ رَ ] (ع مص ) قصارة. جامه شستن یعنی پیشه به گازری ، و به فارسی با لفظ کردن مستعمل است . (آنندراج ) :
امام شهر که سجاده میکشید به دوش
بخون دختر رز خرقه را قصارت کرد.

حافظ (از آنندراج ).


رجوع به قصارة شود.
ترجمه مقاله