ترجمه مقاله

قصاری

لغت‌نامه دهخدا

قصاری . [ ق ُ را ] (ع اِ) غایت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). جهد و غایت وآخرالامر. (اقرب الموارد): قصاراک ان تفعل کذا؛ ای غایتک و جهدک و آخر امرک (اقرب الموارد) :
یا رب او را برای همنفسان
به قصارای آرزو برسان .

سنائی .


حقوق مناصحت تو به ادا رسانم و به قصارای امکان و طاقت و نهایت وسع و قدرت در طریق مکافات ... قدم زنم . (سندبادنامه ).
ترجمه مقاله