ترجمه مقاله

قصار

لغت‌نامه دهخدا

قصار. [ ق َص ْ صا ] (اِخ ) (بند...) نام سدی است بر رود آب کر فارس . در نزهةالقلوب آمده است : آب کر فارس در ولایت کلار به فارس برمیخزد... این رودی بخیل است که تا بندی بر او نبسته اند هیچ جای به زراعت ننشسته و بندها که بر آن آب است اول بند رامجرد است ... و دیگر بند قصار که کربال سفلی بر آن مزروع است ، این بند خلل یافته بود و اتابک جاولی آن را عمارت کرد. (نزهةالقلوب چ بریل ج 3 ص 219).
ترجمه مقاله