ترجمه مقاله

قصیرة

لغت‌نامه دهخدا

قصیرة. [ ق َ رَ ] (ع ص ) کوتاه . رجوع به قصیر شود. || زنی که وی رابه خانه بازداشته باشند و نگذارند که بیرون آید. || دانی النسب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد):فلان ابن عمی قصیرة. || کنایه از خرما: قصیرة من طویلة؛ خرما از خرمابن است . (منتهی الارب ). و نیز قصیرة من طویلة؛ کلام مختصر : چون چابک سوار بنان ، یعبوب قلم را در مرعای قصیرة من طویله ، قصراطناب و طویله کرده ... (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 41).
ترجمه مقاله