قضاءة
لغتنامه دهخدا
قضاءة. [ ق َ ءَ ] (ع اِ) عیب و فساد و تباهی . || عار و ننگ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: فی حسبه قضاءة. (منتهی الارب ) :
تعیرنی سلمی و لیس بقضاءة؟
رجوع به قُضْاءة شود.
تعیرنی سلمی و لیس بقضاءة؟
(از اقرب الموارد).
رجوع به قُضْاءة شود.