ترجمه مقاله

قضاء

لغت‌نامه دهخدا

قضاء. [ ق َض ْ ضا ] (ع ص ) فعال است برای مبالغه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زره استوار. || زره میخ دوز و زره درشت . (منتهی الارب ). الدرع المسمورة الخشنةالمس من جدتها لم تنسحق بعد. (اقرب الموارد). || مردم کلانسال که پیریش از بدن و دندان ظاهر باشد. || (اِ) گله ٔ شتر از سی تا چهل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله