ترجمه مقاله

قضا کردن

لغت‌نامه دهخدا

قضا کردن . [ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب )به جا آوردن عبادت را در غیر بر موقع آن . در برابر ادا کردن : گفت نماز را نیز قضا کن که چیزی نبوده که به کار آید. (گلستان ). رجوع به قضا شود.
ترجمه مقاله