ترجمه مقاله

قضقضة

لغت‌نامه دهخدا

قضقضة. [ ق َ ق َ ض َ ] (ع اِ)آواز شکستن استخوان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (مص ) آواز کردن استخوان هنگام شکستن : قضقضت العظام ؛ صاتت عند کسرها. (اقرب الموارد). || قضقض الاسد فریسته ؛ کسرها. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله