ترجمه مقاله

قطا

لغت‌نامه دهخدا

قطا. [ ق َ ] (ع اِ) مرغی است که به فارسی آن را سنگخوار گویند، و گویند که آواز کردن قطا، در بیابان مسافران را دلیل باشد بر اینکه در اینجا آب است . (آنندراج ). || ج ِ قَطاة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قطاة شود. در مثل گویند: لیس قطاً مثل قُطَی ة؛ یعنی نیستند بزرگان مانند خردان . و نیز گویند: هو اهدی من القطا،و نیز گویند: هو اصدق من القطا. ذهبوا فی الارض بقطا؛ یعنی پراکنده شدند. (اقرب الموارد). || بیماریی است گوسفندان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله