ترجمه مقاله

قطور

لغت‌نامه دهخدا

قطور. [ ق ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خوی که در جنوب باختری بخش واقع و ازشمال به دهستان الند و از جنوب به کره سنی و مرز ترکیه محدود است . موقع طبیعی آن کوهستانی سردسیری و از 27 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 4420 تن سکنه دارد. رودخانه ٔ مهم این دهستان رودخانه ٔ قطور است که از کوههای ترکیه سرچشمه گرفته از جلو قریه ٔراضی به خاک ایران داخل شده در مسیر قطور جریان می یابد که پس از الحاق به رودخانه های محلی کوچک به طرف شهرستان خوی جاری میشود. زراعت این منطقه به وسیله ٔ همین رودخانه و چشمه سار و آب برف تأمین می شود. شغل عمده ٔ اهالی گله داری است . محصولات عمده ٔ آن روغن ، پشم ، جزئی غلات ، صادراتشان روغن ، پشم ، لبنیات ، گوسفند است .راههای این منطقه تمام مالرو و صعب العبور است ، تنهاراه ارابه رو دره ٔ قطور میباشد، آن هم قابل اتومبیل رانی نیست و فقط وسائل نقلیه ٔ اسبی میتواند عبورومرورنماید. ساکنان این دهستان جهت نگاهداری گله به کوههای اطراف دهات عزیمت می نمایند. نام این دهستان نیز مرکز دهستان (قطور) معروف گردیده ، مرکز مرزبانی درجه ٔ2 و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله