ترجمه مقاله

قطوع

لغت‌نامه دهخدا

قطوع . [ ق ُ ] (ع مص ) گذشتن وعبور کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قطع النهرقطعاً و قطوعاً؛ عبره . (اقرب الموارد). رجوع به قَطْع شود. || بریده و سپری شدن و منقطع گشتن ، یا کم شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گویند: قطع ماء الرکیةِ قطوعاً و قطاعاً [ ق ِ / ق َ ] ؛ انقطعو ذهب ، او قل ّ. (اقرب الموارد). || از سردسیر به گرمسیر رفتن یا برعکس : قطع الطیر قطوعاً و قطاعاً [ ق َ / ق ِ ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله