ترجمه مقاله

قعقاع

لغت‌نامه دهخدا

قعقاع . [ ق َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی حدرد اسلمی . از صابیان است . ابن عبدالبر گوید: وی در حدیث روایت کرد. بخاری گوید: حدیث ابن ابی حدرد نزد عبداﷲبن سعید صحیح نیست . (الاصابة قسم 3 ص 287). رجوع به قعقاع بن ابی حدرد شود.
ترجمه مقاله