ترجمه مقاله

قعنب

لغت‌نامه دهخدا

قعنب . [ ق َ ن َ ](ع ص ) درشت سخت . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). || روباه نر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شامل خصی الثعلب و قلقاس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به فارسی ناخن باز، و غافقی گفته اسم نباتی است که به عجمی اندلس طرسه (و در نسخه ٔ دیگر طرنیه ) نامند و آن نباتی است بر یک ساق ایستاده و برگ آن قریب به برگ اسفناج و زردرنگ و بر سر شاخه های آن سرهای زردرنگ و شاخه های آن را مانند رازیانه میخورند و طعم آن تفه با اندک شیرینی و در آخر اندک تلخی از آن محسوس میگردد، و نزد اهل بادیه معروف به قلقاس است ، و قلقاس غیر این است . (مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله