ترجمه مقاله

قفازة

لغت‌نامه دهخدا

قفازة. [ ق َف ْ فا زَ ] (ع اِ) زن ، به خاطر اندک بودن استقرار وی . (اقرب الموارد). || دست موزه . (دهار).
ترجمه مقاله