ترجمه مقاله

قلابی

لغت‌نامه دهخدا

قلابی . [ ق ُل ْ لا ] (ص ) مصنوع . مُزَوَّر. قلب . ساختگی .بدل . عملی . || پول قلب . (ناظم الاطباء). ناسره . || مردم دغاباز. (ناظم الاطباء). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. (آنندراج ) :
مژه بر هم بهشت را دیدم
دور ازین زاهدان قلابی .

طالب آملی (از آنندراج ).


|| کسی که سکه ٔ ناروا زند. (آنندراج ) :
به دست بوالهوس داغی که می بینی ز عشق او
زری باشد که قلابی به نام شاه میسازد.

شفیع اثر (از آنندراج ).


ترجمه مقاله