قلاص
لغتنامه دهخدا
قلاص . [ ق َل ْ لا ] (ع ص ) فعال است مبالغه را. (اقرب الموارد). رجوع به قُلوص شود. || آب بلندبرآینده . (منتهی الارب ): ماء قلاص ؛ آب مرتفع. (اقرب الموارد). || دوشنده ٔ قلوص (شتر ماده ٔ جوان ). || قلاص الثلج ؛ که برف آرد. (اقرب الموارد).