ترجمه مقاله

قلاط

لغت‌نامه دهخدا

قلاط. [ ق ِ ] (اِ) فارسیان آن را به معنی مطلق قلعه استعمال نمایند. (آنندراج ) :
زینسان که بیاراست کنون میر قلاطی
آن میر خردمند هواخواه وفادار.

میرمعزی (از آنندراج ).


و در فرهنگ ، کلات به فتح کاف تازی و فوقانی ، دیه یا قریه که بر سر کوه بلند واقع شده و کلاته دیه کوچک و قلعه ٔ کوچک را گویند، و از اینجا مستفاد میشود که قلاط ظاهراً معرب همین کلات است . (آنندراج ).
ترجمه مقاله