ترجمه مقاله

قلب کار

لغت‌نامه دهخدا

قلب کار. [ ق َ ] (ص مرکب ) سازنده ٔ زر یاسیم قلب یا زری که در میانه ٔ آن مس یا روی بود و برروی آن طلا یا نقره باشد. (از آنندراج ) :
خاقانیا ز بغداد اهل وفا چه جویی
کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد.

خاقانی .


هر کجا قلب کار دزد بود
گر سیاست کنند مزد بود.

میرخسرو (از آنندراج ).


ترجمه مقاله