ترجمه مقاله

قلز

لغت‌نامه دهخدا

قلز. [ ق َ ] (ع مص ) نوعی از خوردن شراب ، و فعل آن از نصر و ضرب است . (منتهی الارب ). نوعی آشامیدن . (اقرب الموارد). || زدن . || تیر انداختن . || شادمانی نمودن و برجهیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قَلَزَ فلان ؛ نشط و وثب ، و یقال قلز الطائر. (اقرب الموارد). || لنگیدن . || نکته ها کردن بر زمین به چوب دستی . || خوراندن . || سپوختن ملخ دم را به زمین تا بیضه دهد. || (ص ) مرد سبک سست . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل قلز؛ ای خفیف ضعیف . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله