ترجمه مقاله

قلع

لغت‌نامه دهخدا

قلع. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه بر زین نتواند نشست . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). || کندخاطر که سخن را نفهمد. (منتهی الارب ). || (اِ) روز زایل شدن تب . (اقرب الموارد). || جامه ٔ سینه پوش که مردان بپوشند. (منتهی الارب ). || بادبان کشتی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، قلاع . (منتهی الارب ). || لغتی است در قَلْع. (اقرب الموارد). ج ، قِلَعة. (اقرب الموارد). رجوع به قَلْع شود.
ترجمه مقاله