ترجمه مقاله

قلقال

لغت‌نامه دهخدا

قلقال . [ ق َ ] (ع اِمص ) جنبش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم است قلقلة را. (منتهی الارب ). || (ص ) مسفار بمعنی دائم السفر و عبارت لسان چنین است : رجل قلقال ؛ صاحب اسفار. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله