قلولغتنامه دهخداقلو. [ ] (اِخ ) کوهی بوده است در توران که کیخسرو را در آنجا پرورش دادند : شبانان کوه قلو را بخواندوزان شاهزاده سخنها براند. فردوسی .رجوع به قلا شود.