ترجمه مقاله

قماص

لغت‌نامه دهخدا

قماص . [ ق ِ ] (ع مص ) برجستن اسب و جز آن و برداشتن هر دو دست را معاً و بنهادن هر دو را معاً. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ما بالعیر من قماص ؛ ای وثوب . و این مثل است برای ضعیف و ناتوانی که حرکت نتواند کرد و کسی که پس از عزت خوار و زبون گردد. (اقرب الموارد). || درکشیده شدن پی اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قَمص شود. || (اِمص ) قلق و اضطراب . (اقرب الموارد). بیقراری و برجهندگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و گاهی مضموم شود. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله