ترجمه مقاله

قمر

لغت‌نامه دهخدا

قمر. [ ق َ م َ ] (اِخ ) لقب عبدمناف جد پیغمبر است . حبیب السیر آرد: حامل نور محمدی عبدمناف بود که موسوم به مغیره است و مکنی به عبدشمس و عبدمناف را از غایت حسن و جمال قمر نیز میگفتند. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 285).
ترجمه مقاله