ترجمه مقاله

قمعة

لغت‌نامه دهخدا

قمعة. [ ق َ م َ ع َ ] (ع اِ) مگس ریز که بر شترو آهو نشیند در شدت گرما. ج ، مقامع برغیر قیاس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سر. (منتهی الارب ). رأس . (اقرب الموارد). || سر کوهان شتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || طرف حلقوم و در تهذیب آمده طبق حلقوم و آن مجرای نفس است تا شش و جمعِ آن قُمَع است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله