ترجمه مقاله

قنطر

لغت‌نامه دهخدا

قنطر. [ ق ِطِ ] (ع اِ) سختی و بلا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داهیه . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به قنطیر شود. || مرغی است مایل بسیاهی که بانگ کند و دبسی نیز خوانند آنرا. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (آنندراج ). فاخته . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله