ترجمه مقاله

قهب

لغت‌نامه دهخدا

قهب . [ ق َ ] (ع ص ، اِ) سپید که بر وی تیرگی باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کوه بزرگ . || شتر کلانسال . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). الجمل العظیم . (المنجد).
ترجمه مقاله