ترجمه مقاله

قوامی گنجوی

لغت‌نامه دهخدا

قوامی گنجوی . [ ق َ ی ِ گ َ ج َ ] (اِخ ) از شاعران است . او را استاد قوامی مطرزی خباز میخوانند و عم شیخ نظامی میدانند. گویند میان او و حکیم سوزنی مهاجات بوده . وی در صنایع و بدایع سخن صاحب مهارت است و در قصیده ای که مطلع آن این است :
ای فلک راهوای قدر تو بار
وی ملک را ثنای صدر تو کار
جمیع صنایع شعری را آشکار فرموده است . او راست :
دلا امروز کاری کن که فریادت رسد فردا
چه باشی طالب دنیا کز آن غالب شود سودا
ز دام آز بیرون جه که یونس خور بود ماهی
ز بید ناز فارغ شو که وامق کش بود عذرا.
تو در دنبال دنیایی و مرگ اندر قفای تو
ز پیشت هیبت شر است و از پس بیم اژدرها.

(مجمع الفصحاء ج 1 ص 478).


ترجمه مقاله