ترجمه مقاله

قور

لغت‌نامه دهخدا

قور. (ترکی ، اِ) کمربند. (سنگلاخ ). || مخفف قوران به معنی سلاح .(سنگلاخ ) (فرهنگ نظام ). اسلحه . رجوع به قوران شود.
ترکیب ها:
- قورخانه . قورچی . رجوع به مدخلهای قورخانه وقورچی شود.
|| چینه ٔ دیوار و اساس و بنیاد. || شرر و اخگرهای ریزه است که زیر خاکستر بماند. || حلقه حلقه نشستن اهل سور و جشن . || مثل و کفو. || نشانه ای که از طلا و نقره ٔ مدور ساخته بر سر چوب قاباق نصب کنند. (سنگلاخ ).
ترجمه مقاله