ترجمه مقاله

قونیون

لغت‌نامه دهخدا

قونیون . [ ] (معرب ، اِ) از یونانی کونیون شوکران . قونین . رجوع به قونین شود. || مسحوقونیا و زبدالبحر و خیربوا. (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله