ترجمه مقاله

قویمة

لغت‌نامه دهخدا

قویمة. [ ق ُ وَ م َ ] (ع اِ مصغر) مصغر قامت . (اقرب الموارد). رجوع به قامت شود. || ساعتی از روز. (منتهی الارب ): قویمة من نهار او لیل ؛ ای ساعة. گویند: مضت قویمة من اللیل . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله