ترجمه مقاله

قیاس اصولی

لغت‌نامه دهخدا

قیاس اصولی . [ س ِ اُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول و فقه ) قیاس فقهی . هرگاه موضوعی در قانون حکمش معلوم باشد (مثل اینکه صغر در قانون حکمش حجر است ) و علت آن حکم هم معلوم باشد میتوان در موضوعات دیگری که قانون حکمش را بیان نکرده (ولی علت مزبور در این موضوعات هم وجود داشته باشد)همان حکم را سرایت داد و این عمل را اصطلاحاً قیاس نامند. بنابراین برای تحقق قیاس چهار چیز لازم است : الف - دو موضوع . ب - یکی از دو موضوع باید حکمش از قوانین موضوعه به دست آمده باشد، ولی دیگری در قوانین موضوعه حکمی نداشته باشد. ج - موضوعی که حکمش از قانون بدست آمده باید علت آن حکم هم در نظر قاضی یا فقیه معلوم باشد. د - باید همان علت در موضوع مسکوت الحکم هم وجود داشته باشد. با وجود چهار شرط بالا میتوان حکم موضوع معلوم الحکم را برای موضوع مجهول الحکم ثابت نمود و این عمل را قیاس نامند. فقها در تعریف قیاس گفته اند: رد فرع به اصل بوسیله ٔ علت جامع و مشترک بین آن دو (اصل و فرع ) این قیاس را اصطلاحاً قیاس علت نیز نامند و آن در مقابل قیاس شبه است . قیاس علت بر دوقسم است : 1 - قیاس منصوص العله 2 - قیاس مستنبطالعله . جمعی از فقهاء اصطلاح قیاس را فقط در مورد دوم بکارمیبرند. کلیه ٔ روشهایی که در فقه بعنوان قیاس یاد شده اصطلاحاً قیاس اصولی نامیده میشود و آن در مقابل قیاس منطقی است . برای توضیح و تفسیر بیشتر رجوع به معالم الاصول و رساله ٔ الفیض تألیف آیت اﷲ فیض ، حقوق مدنی تألیف امامی و فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی شود.
ترجمه مقاله