ترجمه مقاله

قیل

لغت‌نامه دهخدا

قیل . (ع مص ) گفتار. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). قول . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قول شود. قال و قیل دو مصدرند و گویند دو اسمند از قول و بحسب عوامل اعراب داده می شوند، چنانکه گفته میشود: کثر قال ُ الناس و قیلهم و گویند آن دو در اصل دو فعل ماضی هستند که اسم قرار داده شده و مانند اسم به کار میروند و فتح آخر آنها باقی مانده تا دلالت بر اصل آنها داشته باشد و بر این قول دلالت کند آنچه در این حدیث است : نهی عن قیل َ و قال َ بفتح لام در هر دو. (از اقرب الموارد). در تداول فارسی زبانان گفتار. گفتگو. || (اِ) جواب قال گوینده . (منتهی الارب ). جواب . (از اقرب الموارد). || قله یا چوب که بر قله زنند. ج ، قیلان . (منتهی الارب ). رجوع به قله شود.
ترجمه مقاله