ترجمه مقاله

قینة

لغت‌نامه دهخدا

قینة. [ ق َ ن َ] (ع اِ) داه سرودگوی یا عام است . (منتهی الارب ). و ابوعمره گوید هر بنده را عرب قین و هر کنیز را قینه خواند. کنیز و خواننده و گویند کنیز خواننده باشد یانباشد. (از اقرب الموارد). || کون یا مهره ٔ پشت نزدیک کون یا مابین هر دو سرین یا مغاکچه ای که آنجاست . || و از اسب ، گوی است مابین اسفل سرین که متصل ران است و در آن جای است گوی . || زن مشاطه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله