ترجمه مقاله

قیهل

لغت‌نامه دهخدا

قیهل . [ ق َ هََ ] (ع اِ)پیکر. || دیدار و روی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). قیهلة. و از این باب است قول علی علیه السلام : و اجعل حندوریتک الی قیهلی ؛ ای وجهی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله