ترجمه مقاله

قی

لغت‌نامه دهخدا

قی . [ ق َ / ق ِ ] (ازع ، اِمص ) استفراغ کردن . بیرون ریختن محتویات معده از راه دهان . شکوفه . (فرهنگ فارسی معین ) :
دشمنت کرمک پیله ست که بر خود همه سال
کفن خود تند این را به دهان آن از قی .

انوری (از فرهنگ فارسی معین ).


رجوع به قی ٔ شود.
|| (اِ) موادغذایی داخل معده یا مواد مترشح معده و احیاناً دیگرقسمتهای لوله ٔ گوارش و یا غدد منضم به لوله ٔ گوارش که از دهان با حالت تهوع خارج شود. مواد استفراغی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به قی کردن شود.
ترجمه مقاله