ترجمه مقاله

لائق

لغت‌نامه دهخدا

لائق . [ ءِ ] (ع ص ) سزاوار. قمین . قَمِن . قَمَن . (منتهی الارب ). درخور. جدیر. حری . نیز رجوع به لایق شود.
ترجمه مقاله