ترجمه مقاله

لااسم له

لغت‌نامه دهخدا

لااسم له . [ اِ م َ ل َه ْ ] (ع اِ مرکب ) غضروف دوم از سه غضروف حنجره . و آن به گردن باز نهاده است برابر درقی و به گردن باز پیوسته و این را نام نیست و او رابه تازی مالا اسم له گویند و به وقت فراز آمدن حنجره سر به سوی زبان دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). غضروف سوم از سه غضروف حنجره . (تلخیص ). نام غضروفی پیوسته به طرجهالی . ضریر انطاکی در تذکره گوید الذی لااسم له یا غضروف الذی لااسم له ؛ فاعلم ان ّ داخل الفم منفذین ،احدهما مجری الهواء و اولها رأس الحنجرة من ثلاثة غضاریف احدها القوس مستدیر غیر تام و مقابله غضروف یعرف بالذی لااسم له و الثالث یسمی الطرجهان (ظ: طرجهالة) ینطبق علیها عندالحاجة. و نیز رجوع به ترس شود.
ترجمه مقاله