ترجمه مقاله

لات

لغت‌نامه دهخدا

لات . (ص ، اِ) آنکه هیچ ندارد. که هیچ مال ندارد. سخت بی چیز. (در تداول عوام ). || مردی بی سروپا. مردی سخت رذل . و در تداول لوطیان دشنام گونه ای است به معنی فقیرِ بَد. || (اصطلاح شطرنج ) آنکه هیچ مهره برای او نمانده جز شاه . یا شاه با یک یا دو پیاده . قسمی باختن در شطرنج که همه ٔ مهره ها زده شده باشد. مقابل مات . || گلابه . گل سخت نرم و بی ماسه و شن که سیل یا رودخانه آرد (در تداول عامه ). لای . لا. حَماء. گل یا خاکی سخت نرم که چون دردی سیل یا شراب یا آب و مایع دیگر برجای ماند. دُردی . || لات ِ لات (در) باز، چهارطاق ، لات و پات . رجوع به لات و پات شود.
ترجمه مقاله