ترجمه مقاله

لاخشته

لغت‌نامه دهخدا

لاخشته . [ خ ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) نوعی از آش آرد باشد. گویند آش تتماج است . (برهان ). لاکشته و هی معرّبة. (مهذب الاسماء). تتماج . (دهار) (بحرالجواهر). لاکچه . لاکشه . (بحرالجواهر). صاحب آنندراج گوید: نوعی از آش آرد باشد و بعضی گویند آش تتماج است و سروری گفته به کاف فارسی است و لاگچه است به سکون کاف و جیم فارسی و لا گشته نیز به شین گویند لاخشته معرب آن است . رجوع به لاخشه شود.
ترجمه مقاله