لاضیر
لغتنامه دهخدا
لاضیر. [ ض َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (از: لا + ضمیر) به معنی باکی نیست و ضرری نیست . لاضیر علیکم ؛ ای لاضَرَر فی تأخیر الصلوة بالنّوم . (منتهی الارب ) : قالوالاضیر انا الی ربنا منقلبون . (قرآن 50/26)؛ (یعنی باکی نیست و پروا نداریم که نزد پروردگار خود بازگشت خواهیم کرد. و این جواب سحره است که به فرعون گفته اندچون گفت شما را دست و پا میبرم و بدرخت می آویزم ).
نعره ٔ لاضیر بشنید آسمان
چرخ گوئی شد پی آن صولجان .
نعره ٔ لاضیر بر گردون رسید
هین ببر چون جان ز جان کندن رهید.
نعره ٔ لاضیر بشنید آسمان
چرخ گوئی شد پی آن صولجان .
مولوی .
نعره ٔ لاضیر بر گردون رسید
هین ببر چون جان ز جان کندن رهید.
مولوی .