لاغری
لغتنامه دهخدا
لاغری . [ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای ایران و این رباعی او راست :
اشک که از چشم ترم ریخته
هست بخون جگر آمیخته
ده بده و شهر به شهر از غمت
لاغری دلشده بگریخته .
اشک که از چشم ترم ریخته
هست بخون جگر آمیخته
ده بده و شهر به شهر از غمت
لاغری دلشده بگریخته .
(قاموس الاعلام ترکی ).