لالنگ
لغتنامه دهخدا
لالنگ . [ ل َ ] (اِ) زله و آن طعامی است که مردم فرومایه از مهمانیها بردارند و نان پاره های گدائی را نیز گویند. (برهان ). نان پاره و طعامهائی که گدایان از مهمانیها و سفره ها جمع کنند. زله و پس خورده . (غیاث ) :
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم .
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام .
مرثیه سازم که مردی شاعرم
تا از اینجا برگ و لالنگی برم .
مولوی .
پاره های نان و لالنگ طعام
در میان کوی یابد خاص و عام .
مولوی .