ترجمه مقاله

لامک

لغت‌نامه دهخدا

لامک . [ م َ ] (اِخ ) لمک . نام پدر نوح علیه السلام . (منتهی الارب ). لامخ . نام پسر متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم . صاحب عقدالفرید ذیل عنوان «اصل الغناء و معدنه » لامک را پسر قابیل بن آدم داند و گوید: و قیل ان اول من صنع العود، لامک بن قابیل بن آدم ، و بکی به علی ولده ». (عقدالفرید ج 7 ص 28). در قاموس مقدس آمده : لامک (به معنی قوی ) نسل طبقه ٔ پنجمین از اولاد قائین است وی دو زن به حباله ٔ نکاح خود درآورد یکی را عاده نام بود و دیگری را صله . و یابال که پدر چادرنشینان و شبانان بود از وی تولید گشت و پس از او توبال که پدر نوازندگان عود و بربط بود به وجود آمد. خلاصه لامک اول کسی است که شعر گفت و شعرش فعلاً هم مکتوب است و موضوعش شرح و تفصیل کشتن است . (سفر پیدایش 4:19 - 24) (قاموس کتاب مقدس ).
ترجمه مقاله