ترجمه مقاله

لایعلم

لغت‌نامه دهخدا

لایعلم . [ ی َ ل َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یعلم ) که نمیداند. نادان . صیغه ٔ مضارع منفی است و میم در محاوره ٔ فارسیان به وقف خوانده میشود و این برای استمرار نیز می آید و صفت حیوان واقع میشود بجهت اظهار کمال نادانی او یعنی الحال هم نادان است و در استقبال هم بی علم و موصوف بخ نادانی خواهد ماند. (غیاث ) : گفت ای سفیه لایعلم شیر را با تو چه مناسبت است . (سعدی ). گفت چگونه می بینی دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم .گفتم خطی زشت است که به آب زر نبشته است . (سعدی ).
ترجمه مقاله