لب به دندان گزیدن
لغتنامه دهخدا
لب به دندان گزیدن . [ ل َ ب ِ دَ گ َدَ ] (مص مرکب ) با گزیدن لب ، خشم یا اسف یا شگفتی یا پشیمانی نمودن . رجوع به لب گزیدن شود :
وگر سیدش لب به دندان گزد
دماغ خداوندگاری پزد.
چه خوش گفت دیوانه ٔ مرغزی
حدیثی کز آن لب به دندان گزی .
وگر سیدش لب به دندان گزد
دماغ خداوندگاری پزد.
سعدی .
چه خوش گفت دیوانه ٔ مرغزی
حدیثی کز آن لب به دندان گزی .
سعدی .